گفتار درونی چیست و چرا فلسفه با آن بیدار میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۰۷۹۱۱
بسیار نادر است که فلاسفه پژوهش در یک حوزه تازه را آغاز کنند و بسیاری از پرسشهای آنان از زمانهای قدیم وجود نداشته باشند. با این وجود، موضوعی وجود دارد که آنان صرفا در ۱۵ سال گذشته شروع به بررسی دقیق آن کرده اند که در نقطه تلاقی روانشناسی و فلسفه قرار دارد: گفتار درونی.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، گفتار درونی که به عنوان مونولوگ درونی نیز شناخته میشود صدایی است که هنگام فکر کردن یا خواندن در ذهن خود میشنویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علم و روانشناسی به گفتار یا ندای درونی توجه زیادی داشته اند. بیش از یک قرن است که میدانیم گفتار درونی به ویژه هنگام خواندن متن با حرکات ریز حنجره همراه است که نشان دهنده ارتباط واضحی بین گفتار درونی و بیرونی است.
فیلسوفان پیش از این گهگاه به گفتار درونی فکر کرده بودند. "گیلبرت رایل" رفتارشناس معروف گفتار درونی را دارای نقشی مفید در آن چه فیلسوفان "خودشناسی" مینامند قلمداد میکرد.
ما در مورد دیگران با گوش دادن به آن چه میگویند میآموزیم و رایل در کتاب مهم خود با نام "مفهوم ذهن" در سال ۱۹۴۹ میلادی اشاره کرد که ما میتوانیم با شنود گفتار درونی خود همین کار را با خود انجام دهیم. این پدیده در حوزههای فلسفی دیگر ظاهر شده است، اما تا همین اواخر موضوع مورد توجه مداوم در این حوزه نبوده است.
فیلسوفان اکنون دریافته اند که روانشناسی صرفا تا حدی میتواند آن را توضیح دهد: جنبههای خاصی از گفتار درونی وجود دارد که تنها با تفکر نظری متمایز میتوان به آن پرداخت.
روانشناسی در مقابل فلسفهگفتار درونی در طول سالیان متمادی بیشتر از جانب روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است تا از سوی فیلسوفان. "لو ویگوتسکی" روانشناس اهل شوروی سابق شخصیت بسیار تاثیرگذاری در این باره بود.
ویگوتسکی اشاره کرد همان گونه که همه ما بدون شک دیده ایم که کودکان در یک سن خاص اغلب با صدای بلند با خود صحبت میکنند، اما با بزرگتر شدن شان این کار به تدریج متوقف میشود. او اشاره کرد که گفتار درونی با محو شدن عمل بلند حرف زدن با خود توسعه مییابد. به گفته ویگوتسکی گفتار درونی صرفا گفتار بیرونی میباشد که درونی شده است.
بسیاری از فیلسوفان با این نظر موافق هستند، اما برخی از آنان این پدیده را متفاوت میبینند، زیرا تا آنجا که ما میدانیم هیچ فعالیت دیگری وجود ندارد که بتوانیم هم در داخل و هم در خارج انجام دهیم. برخی از فیلسوفان بر این باورند که گفتار درونی ممکن است در واقع نه گفتار بلکه بازنمایی ذهنی آن باشد.
برای مثال، "ری جکنداف" زبان شناس سرشناس آمریکایی و استاد فلسفه میگوید که ما در حال تجسم صدای گفتار در هنگام تولید گفتار درونی هستیم، اما این کار را به گونهای انجام میدهیم که اگر با صدای بلند صحبت میکردیم آن گونه خود را بیان مینمودیم. او میگوید: "ما در واقع صحبت نمیکنیم بلکه گفتار را شبیه سازی میکنیم". این استدلال صرفا نظری است، اما هدف آن به چالش کشیدن یا رد رویکردهای روانشناختی نیست. بالعکس این دیدگاه با افزودن یک دیدگاه ارزشمند و تازه به پژوهشهای تجربی غنای بیش تری میبخشد.
با خود صحبت میکنیم؟پرسشی که دست کم تا حدی میتوانیم به آن پاسخ دهیم آن است که چرا ما گفتار درونی تولید میکنیم حتی اگر هیچ کس دیگری قادر به شنیدن آن نباشد. مجموعهای از مزایا در تولید گفتار درونی وجود دارند.
بیان افکارمان در قالب کلمات میتواند به شفاف سازی افکارمان و دقیقتر کردن آن کمک کند. گاهی اوقات ما صرفا میتوانیم افکار واقعی خود را با صدایی بلند بیان کنیم. ما اغلب با دیگران صحبت میکنیم یا شاید ایدههای خود را یادداشت میکنیم تا سعی کنیم مشکلی را حل کنیم یا با احساسات مقابله کنیم.
تولید گفتار درونی به ما کمک میکند تا افکار خود را به روشی مشابه توسعه دهیم. ممکن است مزایای دیگری نیز در تولید گفتار درونی وجود داشته باشد. آگاه ساختن یک فکر یا باور موجود با بیان درونی آن میتواند به پیشبرد فرآیند استدلال حتی در مورد مسائل روزمره کمک کند. ممکن است در گفتار درونی با خود بگویید: "اگر تا ساعت ۶:۳۰ عصر در خانه باشم میتوانم تا ساعت ۷:۳۰ عصر شام بپزم". با این وجود، این باعث میشود که فکر دیگری به ذهنم خطور کند: "اوه، اما بازی از ساعت ۷ عصر آغاز میشود".
با این وجود، این پاسخها هنوز یک سوال را باز و بی پاسخ میگذارند: "آیا ما در واقع همان گونه با خود صحبت میکنیم که با دیگران صحبت مینماییم؟ یا صرفا در حال حرف زدن هستیم"؟
کنترل صدا در سرحوزه دیگری که فضایی برای تفکر فلسفی در مورد آن وجود دارد این پرسش است که آیا تولید گفتار درونی یک عمل است یا چیزی میباشد که صرفا رخ میدهد. زمانی که از نظر فیزیکی با صدای بلند صحبت میکنیم معمولا یک عمل است. ما میتوانیم انتخاب کنیم که آن را انجام دهیم یا انجام ندهیم. این موضوع در مورد گفتار درونی که اغلب بدون انگیزه یا حتی برخی اوقات مزاحم و ناخواسته است صدق نمیکند.
در واقع ممکن است سخت باشد که مونولوگ درونی مان را متوقف کنیم و انجام آن به میل و اراده خویش کاری غیر ممکن به نظر میرسد. همین حالت خود را ببینید: سعی کنید به هیچ چیز فکر نکنید و از تولید گفتار درونی خودداری نمایید. احتمالا به طور متناقضی خواهید دید که به میزانی بیش از قبل گفتار درونی تولید میشود و تلاشهای بیشتر صرفا کار را دشوارتر میسازد.
شرایطی مانند استرس، اضطراب یا افسردگی نیز پیوندهای روانشناختی ثابت شدهای با گفتار درونی دارند. ما میتوانیم تصمیم بگیریم که برای "گفتن" یک کلمه در ذهن خود تکهای از گفتار درونی را تولید کنیم، اما به نظر میرسد که اغلب تولید گفتار درونی بدون انجام هرگونه کاری رخ میدهد.
عمل چیست؟به نظر میرسد تولید گفتار درونی تقریبا هرگز یک عمل نیست اگرچه این سوال که چه چیزی یک موضوع را به عمل تبدیل میکند خود موضوع بحثی فلسفی میباشد.
یک نظریه برجسته این ایده را مطرح میکند که اعمال چیزهایی هستند که میتوانیم انجام شان دهیم یا نیاز به تلاش دارند. تولید گفتار درونی اغلب نیازی به تلاش ندارد و همان طور که دیدیم حتی برای متوقف کردن آن تلاش میکنیم.
به نظر میرسد این نشان میدهد که گفتار درونی چیزی نیست که ما سعی میکنیم آن را انجام دهیم بلکه صرفا رخ میدهد. سایر نظریههای کنش نتیجه مشابهی در این باره گرفته اند: گفتار درونی تقریبا هرگز با تعریف مطابقت ندارد.
حجم عظیمی از کار فلسفی در موضوع تجربه آگاهانه به طور کلی انجام شده است. با این وجود، فیلسوفان همواره به پدیدههای ذهنی خاصی توجه نکرده اند. گفتار درونی نوعی منحصر بفرد از تجربه آگاهانه است که به نظر میرسد شامل یک فعالیت معمولی بیرونی یعنی صحبت کردن است که در ذهن رخ میدهد. بررسی آن بدون تردید در سالیان آینده ما را به سوی مسیرهای جذاب تری سوق خواهد داد.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: گفتار درونی فلسفه گفتار درونی نظر می رسد صحبت می کنیم انجام دهیم رخ می دهد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۰۷۹۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقد شهید مطهری به نسبیت اخلاقی علامه طباطبایی / از نظر مطهری دیدگاه علامه سر از نسبیت در میآورد و حد یقفی نخواهد داشت
گروه اندیشه: به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد و مجتبی مطهری فرزند آیتالله شهید مطهری و ابوالقاسم فنایی، رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید، از جمله سخنرانان این مراسم بودند.غفلت از کتاب فلسفه اخلاق
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: «رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دورههای متأخر درباره آن گفتوگو شود. درباره پروژهی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته و نوشته شده است. به نظر میآید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درسهای نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کردهاند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریفشان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.» محمدحسین مطهری
استاد مطهری: "خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است
با بتن آرمه کردن ارزشهای اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند
ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: «معمولاً در کتب اخلاق اسلامی میگویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی میکند و به انسان یاد میدهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلتگرایانه به نحو بنیادین و پیشفرض در تعریف اخلاق اشراب میشود و از ابتدا اخلاق، فضیلتگرایانه تعریف میشود. اما به نظر میآید امروز وقتی از اخلاق میگوییم، درباره مجموعه گزارههای هنجاری حرف میزنیم که ویژگیهایی دارند و اسمشان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزارههای هنجاری متمایز کردیم.»
او تأکید کرد: «من فکر میکنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلیها و بعدیها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلتگرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزارههای هنجاری آمده است. گزارههای اخلاقی گاهی در قالب «"خوب" و گاهی در قالب "باید" بیان میشود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار میکند و بر اساس باید، معنا میکند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.» عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: «شهید مطهری تصریح میفرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت میانجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران میکند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران میگفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً اینگونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.» حجتالاسلام و المسلمین مسعود ادیب او افزود: «مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دستهبندی شده و منظم بلکه در لابهلای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایتگرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح میکند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را میگوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح میکند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسانها وضع میکنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجهای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را میشود خیلی گستردهتر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.» ادیب ادامه داد: «مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمیخیزد، اعتباریات بیاساس، بیقاعده و دلبخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزارهها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار میآورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب میکنیم و ریشه آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها میتواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمیگردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.» او تأکید کرد: «ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم میبینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرنهای متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمهبلندی از اینها میشود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصههایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصههایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همهی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصههای بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.»
مرحوم کمپانی استاد علامه طباطبایی معتقد بود حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست
بر اساس این گزارش دکتر ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: «در فرهنگ ما چیزی به نام "فلسفه اخلاق" به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آن ها، اخلاق فضیلتمدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحثهایی داریم که امروزه تحت عنوان "فلسفه اخلاق" طبقهبندی میشوند. از جمله یکی از مهمترین بحثهایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح میشود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم میشوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله میدانستند که معتزله قائل بودند به اینکه حسن و قبح، عقلی است.»
اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904415